افراد زیادی سوالاتی در مورد رابطه افسردگی و فراموشی دارند. اینکه افسردگی باعث بروز فراموشی می شود یا تنها تحریک کننده آن است؟ قبلا در مطلبی مجزا به تاثیر افسردگی بر بدن انسان پرداختیم اما در این مطلب به بررسی تاثیر آن بر حافظه خواهیم پرداخت. بیشتر ما گاه و بی گاه یا مکررا دچار از دست دادن حافظه خود در موقعیت های مختلف شده ایم. فراموشی می تواند موجب تحریک یا ناامیدی یا ترس از شروع آلزایمر گردد و فشار های روانی بسیاری بر فرد تحمیل کند.
اگر چه آلزایمر و دمانس می توانند موجب تحلیل حافظه و شروع فراموشی های بی بازگشت باشند اما علت های دیگری برای فراموشی می توان برشمرد که یکی از آن ها علل هیجانی (Emotional Causes ) است.
تاثیر اضطراب بر حافظه برای همه ما روشن است
منبع: رابطه افسردگی و فراموشی چیست؟
استرس حاد می تواند مشکل لحظه ای حافظه (momentary memory problem) ایجاد کند. در حالی که مواجهه طولانی مدت با استرس خطرات زوال عقل را افزایش می دهد. از نظر فیزیولوژیکی در طول تجربه هیجانات بالا (high emotional) سطح قند خون دچار اختلالاتی می شود که برای حفظ تعادل غدد داخلی، کورتیزول ترشح می شود که موجب از بین رفتن سلول های حافظه (memory cells) می گردند. در مورد رابطه افسردگی و فراموشی باید گفت که از جمله عوامل هیجانی موثر دیگر بر حافظه، افسردگی است.
افسردگی می تواند ذهن را خسته کند و باعث بی علاقگی به محیط گردد که به موجب آن آگاهی، تمرکز و حافظه از آن رنج خواهد برد.
خلق پایین و حال روحی بد موجب عدم توجه مناسب شما به محیط و آنچه در حال وقوع است، می شود
بدین ترتیب وقتی توجه به واقعه ای که در حال وقوع است به مقدار کافی انجام نگیرد، یادآوری (recalling) آن نیز با مشکل مواجه خواهد شد و تصور می شود که فرد دچار فراموشی شده است. در حالی که به موجب عدم توجه کافی، یادگیری یا کدگذاری (encoding) اطلاعات به درستی صورت نگرفته است و در حافظه ثبت نشده است و بازیابی با دشواری روبه رو می شود.
به طور کلی می توان افزود احساس غم و انده (Grief) تمرکز و توجه را از محرک های محیطی میگیرد و به محرک غم انگیز متوجه می کند و در نتیجه توجه کافی برای فرد فراهم نمی کند
به علاوه اختلال افسردگی می تواند اختلالات بسیاری در انواع خواب بیمار ایجاد کند. مشکلات خواب موجب عدم یادآوری صحیح مطالب به خاطر سپرده و افزایش فراموشی می شود که می تواند کار حافظه را دشوارتر کند.
در مجموع تصور می شود تغییر ناگهانی سطح هیجانات می تواند تغییراتی اساسی در میزان یادآوری و ناتوانی در فراخوانی اطلاعات موثر باشد. بارزترین تغییرات خلقیاضطراب و افسردگی هستند که با حافظه و فراموشی در ارتباط اند و می توانند به ضعف حافظه منجر شوند.
افسردگی بیش از همه با حافظه کوتاه مدت در ارتباط است و آن را متاثر می کند و تاثیری بر انواع دیگر حافظه از جمله بلند مدت و یا حافظه حرکتی ندارد. یک مطالعه در سال ۲۰۱۳ کشف کرد که افراد مبتلا به افسردگی نمی توانند اشیاء روی صفحه را که مشابه به شیء قبلی است که می دیدند، شناسایی کنند.
بدین ترتیب کاهش حافظه و فراموشی را می توان در نتیجه افسردگی دانست
هم چنین مطالعه ای در مورد رابطه افسردگی و فراموشی در ۲۰۱۵ همین نتایج را تایید کرد و نشان داد فراموشی در حافظه کوتاه مدت می تواند نشانه ای از افسردگی باشد.
در رابطه با رابطه افسردگی و فراموشی به طور دقیق مشخص نیست فراموشی از پیامدهای افسردگی است و یا اینکه از نشانه های آنست
اما چنانکه گفته شد فراموشی همراه با افسردگی در بسیاری موارد دیده شده است. البته باید توجه داشت هر فراموشی ای منوط به افسردگی نمی باشد و تنها همزمانی آن ها در تحقیقات نشان داده شده است. برخی مواقع از دست دادن حافظه ها و فراموشی ها می تواند علل دیگری داشته باشد. پس همیشه نباید به رابطه افسردگی و فراموشی شک کرد. از جمله کم خوابی، تغییرات دارویی و افزایش استرس و فشار روحی که با مراجعه به پزشک می توان در کاهش آن ها کوشید. باید توجه داشت بسیاری از محرک های هیجانی که موجب فقدان حافظه می شوند را می توان توسط حمایت، مشاوره، تغییرات سبک زندگی و حتی آگاهی از محدودیت ها و فشارهایی که موجب افزایش استرس شده اند، بهبود بخشید.
شما دوست عزیز و گرامی می توانید بمنظور استفاده از خدمات مشاوره روانشناسی آنلاین به بخش مشاوره سایت ویکی روان مراجعه کنید و بعد از انتخاب مشاور مورد نظرتان به صورت صوتی و تصویری جلسه مشاوره برگزار نمائید.